مطالب زیر گزیده ای از توصیه ها و
وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره) است که به شاگردان و
اطرافیان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذکر
می نماییم. باشد که کلامش چون صاعقه ای بر قلبمان
بدرخشد و راهنمایمان در تاریکی ها باشد.
نماز
شما را سفارش می کنم به اینکه
نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها
به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس
اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی
نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را
بخوانید [ نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال
است ].
مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می
کنند که می فرمودند:
« اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند. »
مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می
فرمایند:
روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا
دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی
فرموده بودند:
« به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند. »بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز
را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.
اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند
نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و
خشوع.
اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ میماند و
تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به
شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.
آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند: « اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی. »
قرآنآیت الله نجابت می فرمودند: آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که: « هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود. »
آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « چند سفارش ایشان عبارت است از: اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید. توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان! »
آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله طباطبایی می فرمودند: « دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی...»
و نیز:« بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است. تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد. »
« اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب. »
علامه طباطبایی می فرمودند: « چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان! »
حاج سید هاشم حداد می فرمودند: « مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید. »
آیت الله سید علی آقا قاضی در یکی از نامه هایش چنین مرقوم فرمودند: « .... و تمام طرق .... توسل به ائمه أطهار(ع) و توجه تام به مبدأ است. چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. طریقه، طریقه علما و فقها است، با صدق و صفا. »
محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد.سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.
از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت ـ صلوات الله علیه
ـ در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها.
دل هیچ کس را نرنجانید!
دیگر آن که، گر چه این حرفها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم اطاعت
والدین، حسن خلق، ملازمت صدق، موافقت ظاهر با باطن و ترک خدعه و حیله و تقدم در
سلام و نیکویی کردن با هر برّ و فاجر، مگر در جایی که خدا نهی کرده.
الله الله الله که دل هیچ کس را نرنجانید!
تا توانی دلی بدست آور ***
دل شکستن هنر نمی باشد
آن مرحوم در هنگام اضطراب و ناراحتی های روحی، خواندن این کلمات را سفارش می کردند: « لا اله الا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر، أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی من أن یحضرون إن الله هوالسمیع العلیم: هیچ معبودی جز خداوند یکتای بی شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کاری تواناست. از وسوسه های شیاطین به خدا پناه می برم و به تو پناه می برم ای پروردگارم از این که نزد من حاضر شوند. همانا خداوند شنوا و داناست. »
حق الناسآیت الله نجابت نقل می کند: وقتی که بنده مشرف شدم خدمت ایشان فرمودند: « هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی. خدمت ایشان عرض کردم:مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند، یکی خوب درس نمی خواند. بنده ایشان را تنبیه کردم. اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت. در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم. می فرمودند: « هیچ راهی نداری، باید پیدایش کنی. گفتم آدرس ندارم، گفتند باید پیدا کنی.
آقای قاضی فرمودند : هر حقی که برگردنت باشد تا ادا
نکنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست.
یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است. و حضرت احدیت
رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است.»
اوراد و اذکار معمول
بر شما باد به التزام به وردهای معمول که در دسترس هر یک از شماست؛ و سجده معهوده از 500 مرتبه تا هزار بار.
زیارت مشهد اعظم ـ برای کسی که مجاور آنجاست ـ در هر روز، و رفتن به مساجد معظمه در حد امکان و همین طور سایر مساجد، همانا مؤمن در مسجد مانند ماهی در آب است!
زیاد به زیارت و دیدار برادران نیک سیرت بروید،
چرا که آنها برادران شما در پیمودن راه و رفیق در
مشکلات هستند.
رفع گرفتاری
علامه لاهیجانی انصاری روزی از ایشان پرسیدند که در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و یا در امور اخروی و بن بست کارها به چه ذکری مشغول شویم تا گشایش یابد؟ در جواب فرمودند: « پس از 5 بار صلوات و قرائت آیة الکرسی در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو:
« اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من تشاء : بار پروردگارا! مرا در حصن و پناهگاه خود و در جوشن و زره محکمت قرار بده که در آن هر کس را که بخواهی قرار می دهی تا گشایش یابد. »
آیت الله سید محمد حسین حسینی تهرانی در کتاب روح مجرد می فرمایند: « آقای قاضی برای گذشتن از نفس اماره و خواهش های مادی و طبعی و شهوی و غضبی که غالباً از کینه و حرص و شهوت و غضب و زیاده روی در تلذذات بر می خیزد، روایت عنوان بصری را دستور می دادند به شاگردان و تلامذه و مریدان سیر و سلوک إلی الله، تا آن را بنویسند و بدان عمل کنند. یعنی یک دستور اساسی و مهم، عمل طبق مضمون این روایت بود. و علاوه بر این می فرموده اند باید آن را در جیب خود داشته باشند و هفته ای یکی، دو بار آن را مطالعه نمایند. »
آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « ایشان خصوصاً سفارش می کردند که دعای کمیل را در شب های جمعه بخوانید و خواندن زیارت جامعه ( در اواخر مفاتیح الجنان مذکور است ) را در روزهای جمعه تأکید داشتند. »
حضور قلبحجت الاسلام آقای دکتر مرتضی تهرانی می فرمایند: « آیت الله قاضی در پاسخ شخصی که از ایشان تقاضای سفارش کرد، فرمودند:
قلم و کاغذ از جیبت درآور و بنویس:برادران عزیزم! ـ خداوند متعال
شما را برای طاعتش موفق نماید ـ هشیار باشید که به
ماههای حرام وارد شده ایم، پس چه بزرگ است و تمام
نعمتهای باری تعالی بر ما؛ پس قبل از هر چیز بر ما واجب و لازم است که توبه
نمائیم با شرائط لازم و نمازهای ویژه، سپس از گناهان
کبیره و صغیره به قدر توان دوری نماییم.
پس شب جمعه ـ یا روز شنبه ـ نماز توبه بخوانید ـ شب
جمعه یا روز آن ـ سپس روز یکشنبه از روز دوم ماه اعاده
کنید آن را.
سپس ملازم باشید به مراقبه صغری و کبری و محاسبه و
معاقبه نفس به آنچه که شایسته و لازم است.
[ منظور از مراقبه صغری، محاسبه نفس است از جهت صدور
گناه و خطا حتی ترک مستحبات و ارتکاب مکروهات و مراقبه
کبری، دوام ذکر و توجه و عدم غفلت در حد امکان ].
پس همانا در آن یادآوری برای کسی است که اراده دارد
متذکر شود یا از خدا بترسد. سپس به دلهایتان توجه
نمائید و مرضهایی که در اثر گناه است مداوا کنید و به
وسیله استغفار، عیبهای بزرگ تان را کوچک و کم نمائید.
« مرحوم قاضی به همه سفارش می کردند این ذکر را قرائت کنند: استغفر الله الذی لا اله الا هو من جمیع ظلمی و جوری و إسرافی علی نفسی و أتوب إلیه: از خداوند که معبودی جز او نیست به خاطر تمامی ظلم ها و گناهانم و ستمی که بر خود روا داشته ام طلب بخشش می کنم و به سوی او باز می گردم. »
برآورده شدن حاجت« مرحوم قاضی قرائت دعای زیر( دعای سریع الاجابه، مفاتیح الجنان ) را به مدت چهل شب، هر شب یک تا صد بار برای برآورده شدن حاجت سالکان درگاه الهی مفید می دانستند: إلهی کیف أدعوک و أنا أنا و کیف أقطع رجایی منک و أنت أنت؟ إلهی أذا لم أسئلک فتعطین فمن ذاالذی أدعوه فیعطینی؟ ألهی إذا لم أدعک فستجیب لی، فمن ذاالذی أدعوه فیستجیب لی؟ إلهی إذا لم أتضرع إلیک فترحمنی فمن ذا الذی أتضرع إلیه فیرحمنی؟ إلهی فکما فلقت البحر لموسی و نجیته أسئلک أن تصلی علی محمد و آل محمد و إن تنجینی مما أنا فیه و تفرج عنی فرجا عاجلا غیر أجل بفضلک و رحمتک یا أرحم الراحمین. »
حاج سید عبدالکریم کشمیری(ره) می
فرماید:
« روزی با آقا سید مهدی قاضی، فرزند استادم آقا میرزا
علی قاضی (ره) در مسجد هندی نشسته بودیم. ایشان گفت:
شما که در برخی امور ماهر و متبحر هستید بگویید پدرم
به من چه وصیتی کرده است؟ من بلافاصله به پشت بام مسجد
رفتم و تأملی کرده، ذکری بر زبان راندم. به دلم الهام
شد آقای قاضی به وی دو نصیحت کرده است:
اول این که هر روز خودت را بر امیرالمؤمنین علیه السلام عرضه کن و دیگر این که اگر
فقر و فاقه به تو فشار آورد به قصد کمک مالی، به منازل و بیوت مراجع نرو. »
دعای "یا من احتجب..."
« آقای سید هاشم حداد در موقع خوابیدن دعای « اللهم یا من إحتجب بشعاع نوره...» را قرائت می کردند و چه بسا می شد که در قنوت نماز می خواندند. و چون از بعضی از شاگردان دیگر مرحوم قاضی شنیده شده است، معلوم می شود اصلش از مرحوم قاضی بوده است.
این دعا با مختصر اختلافی در لفظ، در «مهج الدعوات» ص 108 مرحوم سید بن طاووس موجود است که آن را از محمد ابن حنیفه از رسول خدا (ص) روایت نموده است و برای آن آثار و خواص عجیبی را نقل کرده است. »
تقویت حافظهآن مرحوم برای تقویت حافظه، خواندن
آیت الکرسی و معوذتین ( دو سوره مبارکه ناس و فلق ) را
سفارش می فرمودند.
مدد از روح بزرگان
« آقای قاضی(ره) به همه توصیه می
کردند که:
اگر قبری از امام زادگان یا علما و بزرگان در اطرافتان
یا شهرتان است حتماً بروید. »
عمل به دانسته ها
برو آنچه از نیکی که می دانی درست عمل کن؛ در نهایت دقت و سعی، بدان که تو عارف خواهی بود.
سید علی آقا قاضی در یکی دیگر از نامه هایش چنین می نگارد: « بسم الله الرحمن الرحیم، بعد حمدالله جل شأنه و الصلاة والسلام علی رسوله و آله؛ حضرت آقا! تمام این خرابی ها که از جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد که به آنها إن شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا؛ پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت؛ پس فکر و ملاحظه نمائید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند، اگر عاقلی!
و به جهت تسهیل این معنی چند چیز دیگر به سر کار بنویسد بلکه از آنها استعانتی
بجوئی:
اول ـ بعد از تصحیح تقلید یا اجتهاد مواظبت تامه به فرائض خمسه و سائر فرائض در
احسن اوقات؛
و سعی کردن که روز به روز خشوع و خضوع بیشتر گردد؛
و تسبیح صدیقه طاهره ـ صلوات الله علیها ـ بعد از هر نماز؛
و خواندن آیه الکرسی ـ کذلک ـ ؛
و سجده شکر و خواندن سوره « یس » بعد از نماز صبح؛
و « واقعه» در شبها؛
و مواظبت بر نوافل لیلیه؛
و قرائت مسبّحات در هر شب قبل از خواب و خواندن معوذات در شفع و وتر و استغفار
هفتاد مرتبه در آن و ایضاً بعد از صلاة عصر؛
و این ذکر را بعد از صلوات صبح و مغرب یا در صباح و عشاء ده دفعه بخوانید:
« لا إله إلا الله وحده لا شریک له، له الحمد و له الملک و هو علی کل شیء قدیر،
أعوذ بالله من همزات الشیاطین و أعوذ بک ربی أن یحضرون إن الله هو السمیع العلیم. »
مدتی به این مداومت نمائید بلکه حالی رخ دهد که طالب استقامت شوید إن شاء الله تعالی.
علوم تجربی پایه هفتم(متوسطه اول) | ||||||||||||||||||||||||||||
علوم و ابزارهای آن
آنچه که در زیر آمده، قسمتی از مدل سازی های بخش "فهرست موضوعی" است که می توان در کلاس هفتم استفاده نمود. در زیر بخش اول کتاب با عنوان "علوم و ابزارهای آن" آمده است و مدل سازی های آن برای دبیران محترم و کلاس های هوشمند انتخاب شده است. الیته این به معنی الزام استفاده از همه آنها در کلاس درس نیست بلکه دبیران محترم بر اساس طرح درس شان می توانند بخشی از آنها را در کلاس استفاده نمایند و ما بقی موارد را متناسب وقت و سطح کلاس یا گاهی بر اساس سوال های دانش آموزی و خارج کلاس در اختیار دانش آموزان مستعد قرار دهند. در کنار برخی مدل سازی ها کلمه "اختیاری" آورده شده است. دانش آموزان عزیر در صورت علاقه می توانند آنها را مرور نمایند. | ||||||||||||||||||||||||||||
مواد الفبای زندگی
آنچه که در زیر آمده، قسمتی از مدل سازی های بخش "فهرست موضوعی" است که می توان در کلاس هفتم استفاده نمود. در زیر بخش دوم کتاب با عنوان "مواد الفبای زندگی" آمده است و مدل سازی های آن برای دبیران محترم و کلاس های هوشمند انتخاب شده است. الیته این به معنی الزام استفاده از همه آنها در کلاس درس نیست بلکه دبیران محترم بر اساس طرح درس شان می توانند بخشی از آنها را در کلاس استفاده نمایند و ما بقی موارد را متناسب وقت و سطح کلاس یا گاهی بر اساس سوال های دانش آموزی و خارج کلاس در اختیار دانش آموزان مستعد قرار دهند. در کنار برخی مدل سازی ها کلمه "اختیاری" آورده شده است. دانش آموزان عزیر در صورت علاقه می توانند آنها را مرور نمایند. | ||||||||||||||||||||||||||||
منابع خدادادی در خدمت ما
| ||||||||||||||||||||||||||||
انرژی نیاز همیشه
انرژی نیاز همیشه | ||||||||||||||||||||||||||||
دنیای درون من
آنچه که در زیر آمده، قسمتی از مدل سازی های بخش "فهرست موضوعی" است که می توان در کلاس هفتم استفاده نمود. در زیر بخش اول کتاب با عنوان "علوم و ابزارهای آن" آمده است و مدل سازی های آن برای دبیران محترم و کلاس های هوشمند انتخاب شده است. الیته این به معنی الزام استفاده از همه آنها در کلاس درس نیست بلکه دبیران محترم بر اساس طرح درس شان می توانند بخشی از آنها را در کلاس استفاده نمایند و ما بقی موارد را متناسب وقت و سطح کلاس یا گاهی بر اساس سوال های دانش آموزی و خارج کلاس در اختیار دانش آموزان مستعد قرار دهند. در کنار برخی مدل سازی ها کلمه "اختیاری" آورده شده است. دانش آموزان عزیر در صورت علاقه می توانند آنها را مرور نمایند.
| ||||||||||||||||||||||||||||
منبع: سایت چیستا | ||||||||||||||||||||||||||||
مساله روابط تشیع و تصوف (عرفان) از مسائل
اصلی معنویت اسلامی است. هانری کربن در آثار خویش به ویژه بر مبنای آراء
کسانی چون سید حیدر آملی (سده 8) بر آن است که تشیع سرچشمه اصلی معنویت
اسلامی است و تصوف نیز ریشه در تعالیم عرفانی ائمه(ع) دارد، گو اینکه برخی
طریقه های صوفیه ( به خصوص صوفیه اهل سنت) دین خویش به تشیع را کم و بیش
فراموش کرده اند. در عین حال التزام راستین به تشیع، بدون نیاز به عضویت در
تشکیلات و طریقت های تعریف شده صوفیه، عین سلوک در طریقت است . تاملات وی
در دو گفتگوی امام علی(ع) با کمیل بن زیاد، از خواص یاران آن حضرت با این
هدف، انجام شده است. نوشتار زیر ترجمه بخشی از کتاب وی با عنوان اسلام
ایرانی: چشم اندازهای معنوی و فلسفی(ج1)، (فصل سوم، بند سوم) است.
***
«1»
در
واقع، در اینجا مخصوصاً نظرمان معطوف است به دو گفتگوی امام علی(ع) با
کمیلبنزیاد، که از شاگردان و یاران برجسته آن حضرت بوده است. گفتگوی
نخست، به لحاظ مقصودی که در اینجا دنبال میکنیم، به نوعی مقدمه گفتگوی دوم
است. این متون معنا و محل نزاع «پیکار معنوی» بر طبق نظر امام(ع) را به
بهترین وجهی به تصویر میکشند و معلوم میسازند که کدام پهلوان مرد پایداری
در آن پیکار است. در گفتگوی نخست، کمیل از امام (ع) میپرسد1:
«ماالحقیقه»، «حقیقت چیست؟» امام برای آزمودنش میپرسد: «ما لَکَ
والحقیقةُ»، «تو را با حقیقت چه کار؟» [کمیل میپرسد: «أولَسْتُ صاحِبُ
سِرِّکَ؟»، «آیا من رازدار تو نیستم؟»
امام میفرماید: «بلی ولِکنْ
یُرْشِحُ عَلیکَ ما یُطْفِحُ منی»، «آری، اما بر تو میتراود آنچه از من
سرریز کند2 و امام برای وی توضیح میدهد که چرا اگر چنین رازی از [دریای]
وجود من به [ظرفِ] وجود تو بریزد، به زیان هر دوی ماست زیرا یک ظرف بیش از
ظرفیتاش گنجایش ندارد و امام مأمور است هر چیزی را سر جایش قرار دهد، کمیل
دقیقاً با استناد به همین قابلیت امام (ع)، در این موقع میپرسد: «أو
مِثلُک یُخَیِّبُ سائلاً»، «آیا چون تو کسی، درخواستکننده را نومید
میسازد؟» یعنی آیا کسی در مرتبه تو، با این شناخت رفیع به حقایق روحانی و
این درک [دقیق] از قابلیت [و اهلیت] هر کس، میتواند با خودداری از پاسخ
درخواستکننده را نومید سازد، او را از حقش [برای پرسیدن] محروم و از
دستیابی به مقصود منع کند؟» خیر، دستور خداوند این است که: «و أما السائِلَ
فَلا تَنْهَرْ»، «و گدا [درخواستکننده] را مران»(ضحی، 10) ـ اگر این سخن
پیامبر (ص) را که فرمود «کلِّم الناسَ عَلی قدْرِ عقولِهِم»، «با مردم به
اندازه عقلشان سخن بگو» قاعده قرار دهیم، این حکم خداوند، امام(ع) را مکلف
به پاسخگویی میدارد.
در این موقع امام خود را موظف به اجابت او دید و
آغاز به سخن فرمود: «الحَقیقةُ کَشْفُ سُبُحاتِ الجلال مِنْ غَیر اشارة»،
«حقیقت، عیان شدن عظمتهای جلال است بیاشارت»3. کمیل گفت: «زِدْنی فیه
بیاناً»، «برایم بیشتر توضیح ده». امام فرمود: «مَحْوُالمَوهوم مع صحو
المَعْلوم»، «حقیقت، ناپدید شدن همه موهومات دروغین است همراه با پدید شدن
[یا پیدا شدن] همه معلومات حقیقی»4. کمیل گفت: «برایم بیشتر توضیح ده».
امام فرمود: «هَتْکُ السِتْرِ لِغَلَبَةِ السِرِّ»، «حقیقت، پاره شدن حجاب
است به دلیل چیره شدن راز».5 کمیل گفت «برایم بیشتر توضیح ده». امام فرمود:
«نور یَشرِقُ مِنْ صُبح الأزل فَیلوحُ علی هیاکِلِ التوحیدِ آثارُهُ»،
«حقیقت، نوری است که از صبح ازل سربرمیزند و آثارش بر هیکلهای توحید فرو
میتابد»(یعنی در وجود کسانی که به توحید حقیقی باور دارند؛ در تعلیقهای
که در حاشیه یک نسخه خطی آمده است، میخوانیم که: «این نور، امام سرمدی
است»). کمیل گفت: «برایم بیشتر توضیح ده» امام فرمود: «أطفِ السِراجَ،
فَقَدْ طَلَعَ الصبحُ»، «چراغ را خاموش کن که صبح سر زد». «و بعد ذلک سَکت
الإمامُ»، «پس از آن امام لب از سخن فروبست».
چنین متنی به تنهایی کافی
است برای اثبات این که تعلیم ائمه(ع)، منبع حکمت شیعی، آدمی را در محضر
چیزی قرار میدهد که همانقدر با جدل متکلمان متفاوت است که با روش استدلالی
فیلسوفان یونانی مآب (فلاسفه) و بیتفاوتی متدینان زاهدمآب به معرفت. در
اینجا بحث درباره تعلیم ویژهای است، که نزد ما غربیها، به هنگام بحث و
بررسی درباره اسلام، به طور کلی، خیلی کم مورد توجه قرار گرفته است چندان
که [بسیاری از افراد] در این خصوص دچار سوءفهم شدهاند و حتی تشیع را یک
«دینِ اقتداگرا»6 به معنای موردنظر از این اصطلاح در غرب، تلقی میکنندـ
زیرا درکمان از معنای ولایت [یا ارشاد معنوی] را از کف دادهایم. میبینیم
که امام هیچ حکم جازمی را به کسی تحمیل نمیکند. علمی را که امام تعلیم
میدهد، مؤلفان [شیعی] ما علم ارثی (معرفتی که نفس به ارث برده است) توصیف
میکنند (زیر، دفتر ششم، فصل 6 بند 4). این علم، میراثی است که نفس به
اندازة قابلیت [و ظرفیت]اش، مستحق آن است ـ و میتواند آن را تملک کند.
وارث کسی است که توانایی فهم دارد. او نباید میراث خویش را از راه تلاشهای
جدل مفهومی [یا عقلی] به دست بیاورد. به موجب مرتبة فهمش، استحقاقش برای
«خلافت» تضمین میشود و اهلیّت دریافت «امانت» [و امین بودن نسبت به آن]
را پیدا میکند. و به موجب همین درک است که کمیل [به اصرار] از امام
استدعای اجابت سؤالش را دارد.
متن گفتگو یقیناً دشوار است. به همین دلیل
شرحهای مفصلی بر آن نوشته شده است. سید حیدر آملی در بخش دومِ اثر سترگش
[جامعالاسرار] که در ادامه (زیر، دفتر چهارم، فصل1) بدان میپردازیم، به
تفصیل آن را شرح کرده است. و اما وی نخستین باری که به این سخن استناد جسته
است، به این ملاحظه بسنده میکند که معنای نهایی گفتگو در عبارت پایانی آن
است: «و بعد ذالک سَکَّتْ الإمامُ»، «پس از این امام لب از سخن فروبست».
به اعتقاد وی این بدان معناست که: کمیل که تا مرتبه طریقت عرفانی پیش رفته
است، از این پس میتواند با چشم خویش ببیند. دیگر مسأله به شکل مباحثه و
مجادله عقلی مطرح نمیشود زیرا مباحثه و مجادله عقلی بسان چراغ در قیاس با
خورشید است.7 حقایق الهام باطنی و تجربه عرفانی، همانطور که امام در آغاز
گفتگو تلویحاً فرمود، نهایتاً از طریق عبارت و اشارت قابل بیان نیست.8 سید
حیدر آملی از این، دو نتیجه میگیرد: اولاً عارف در صمت [و سکوت]، به مقصود
خویش از راه ذوق [یا تجربه روحانی] که بالاترین مرتبه ممکن برای وصال
خداوند است، دست مییابد. در ثانی، اگرچه ائمه(ع)، این اسرار الهی (اسرار
الهیه) را برای اخصِّ خواص و شاگردان خویش فاش میکنند، احدی حق ندارد که
آن اسرار را در حضور عوامالناس و نادانان فاش سازد.9 باز هم در اینجا، یاد
شکوهمندانة اصل «امانت» [الهی] تداعی میشود. پس کیستند آنان که وظیفه حفظ
و انتقال این امانت را نسل اندر نسل برعهده دارند؟
«2»
گفتگوی دوم امام
با کمیل در خلوتی شکوهمند برگزار میشود. امام دست کمیل را میگیرد، به
خارج از شهرش، به بیابان میبرد، و در آنجا پس از برآوردن آه عمیقی، به او
میفرماید:
یا کُمَیلُ! إنَّ هذِهِ القلوبَ أوعِیةً فَخَیْرُها أوعاها.
فأحفَظْ عَنِّی ما أقولُ لَکَ. النّاسُ ثَلاثةً: فَعالِمٌ ربّانی و
مُتَعَلِّمٌ عَلی سبیلِ نَجاةٍ، و هَمَجٌ رَعاعٌ أتبَاعُ کُلِّ ناعِقٍ
یمیلونَ مَعَ کُلَّ ریحٍ، لَمْ یَستضیئوا بنورِ العِلمِ وَ لَمْ یَلْجَأوا
إلی رُکنٍ وثیقٍ.
یا کُمَیْلُ! العِلْمُ خیرٌ مِنَ المالِ. العِلْمُ
یَحْرِسُکَ و أنتَ تَحْرُسُ المالَ. المال تَنْقُصُهُ النَفَقَةُ والعِلْمُ
یَزکوا علی الإنفاقِ... العِلْمُ حاکِمٌ والمالُ مَحْکومٌ عَلَیه.
یا
کُمَیْلُ! هَلَکَ خُزَّانُ الأموالِ و هُمْ أحیاءٌ والعُلَماءُ باقُونَ
مابَقِیَ الدَهْرُ، أعْیانُهُم مَفْقودةٌ و اَمْثالُهُم فی القوبِ موجودةٌ
«ای کمیل! این دلها آوندهاست و بهترین آنها نگاهدارندهترین [یا
پرظرفیتترین] آنهاست. پس آنچه تو را میگویم از من به خاطر دار. مردم سه
دستهاند: دانایی که شناسای خداست [حکیم کامل]، آموزندهای که در راه
رستگاری کوشاست و فرومایگانی رونده به چپ و راست که درهم آمیزند [تودة
عوامالناس] و پی هر بانگی گیرند و با هر باد به سویی خیزند. نه از روشنی
دانش فروغی یافتند و نه به سوی پناهگاهی استوار شتافتند.
کمیل! دانش به
از مال است که دانش تو را پاسبان است و تو مال را نگهبان. مال با هزینه
کردن کم آید و دانش با پراکنده شدن بیفزاید. دانش فرمانگذار است و مال
فرمانبردار.
کمیل! گنجوران مالها مردهاند گرچه زندهاند، و دانشمندان
چندان که روزگار پاید، پایندهاند. تنهایشان ناپایدار است و نشانههاشان
در دلها آشکار»:
و امام (ع) به سینه خود اشاره فرموده و ادامه داد:
هاإنَّ
ههُنالَعِلماً جَمّاً لَواَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً، بَلْ أصَبْتُ لَقِناً
غیرَ مأمونٍٍ عَلَیْهِ مُسْتَعْمِلاً آلَةَ الدَّین لِلْدُّنیا، و
مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ الله عَلی عِبادِهِ و بِحُجَجِهِ عَلی أولِیَائِهِ،
أو مُنْقاداً لِحَمَلَةِ الحَقِّ لابَصیرَةَ لَهُ فِی أحنائِهِ،
یَنْقَدِحُ الشّکُ فی قَلبِهِ لِأوَّلِ عارِضٍ مِنْ شبَهةٍ. ألاَ لاذا ولا
ذاکَ، أو منهوماً باللَّذَّةِ سَلِسَ القِیادِ لِلشَّهْوَةِ، أو مُغْرَماً
بالجَمْعِ والإدَّخَار لَیساً مِنْ رُعَاة الدَّین فی شیء. أقْرَبُ شیءٍ
شَبَهاً بِهِما الأَنعَامُ السَّائِمَةُ. کذالِکَ یموتُ العِلمُ بِمَوت
حامِلیه.
اللهُمَ بلی لاتَخلواالأرضَ مِن قائِم لِلهِ بِحُجَّةٍ. إمَّا
ظاهِراً مَشهوراً أو خائِفاً مَغْموراً لِئَلاَّ تَبْطُلُ حُجَجً اللهِ و
بَیَّناتُهُ و کمْ ذا؟ و أیْنَ اُولِئَکَ؟ اُولئِکَ واللهِ الأقلُّون عدداً
والأعْظَمونَ عِنْدَاللهِ قَدْراً، یَحفَظُاللهُ بِهِمْ حُجَجَهُ و
بَیَّناتِهِ حَتَّی یُودِعُوهَا نُظَرائهُمْ و یَزْرَعُوها فی قلوبِ
أشباهِهِمْ. هَجَمَ بِهِمْ العِلْمُ عَلی حقیقةِ البًصیرةِ و باشَروا روحَ
الیَقینِ، و استَلانُوا ما استَوعَرَهُ المُتْرَفونَ و أنِسُوا بِما
اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الجاهِلُونَ و صَحِبُوا الدٌّنیا بِأبدانٍ أرْواحُها
مُعَلَّقَةً بالمَحَلِّ الأعْلَی، اُولئِکَ خُلَفاءُالله فیأرضِهِ
والدٌّعاةُ إلَی دینِهِ، آه آه شَوقاً إلی رُؤیتِهِم!
«بدان که در اینجا
دانشی است انباشته، اگر فراگیرانی برای آن مییافتم. آری! یافتم آن را که
تیز دریافت بود، لیکن امین نمینمود، با دین میاندوخت و به نعمت خدا
بربندگانش برتری میجست، و به حجّت علم بر دوستان خدا برتری میفروخت. یا
کسی که پیرو خداوندان دانش است. اما در شناختن نکتههای باریک آن او را نه
بینش است. چون نخستین شبهت در دل وی راه یابد، درماند [و راه زدودن آن را
یافتن نتواند].بدان [که برای فراگرفتن دانشی چنان] نه این درخور است و نه
آن. یا کسی که سخت در پی لذت است و رام شهوت راندن و شیفته فراهم آوردن است
و مالی را برهم نهادن. هیچیک از اینان اندک پاسداری از دین را نتواند و
بیشتر به چارپای چرنده مانَد. مرگ دانش این است و مردن خداوندان آن چنین.
بلی
زمین تهی نماند از کسی که حجّت برپای خداست، یا پدیدار و شناخته است و یا
ترسان و پنهان از دیدهها است. تا حجّت خدا باطل نشود و نشانههایش از میان
نرود. و اینان چندند و کجا جای دارند؟ به خدا سوگند اندک به شمارند و نزد
خدا بزرگمقدار. خدا حجتها و نشانههای خود را به آنان نگاه میدارد، تا
به همانندهای خویش بسپارند و دردلهای خویش بکارند. دانش نور حقیقت بینی را
برآنان تافته و آنان نور یقین را دریافته و آنچه را نازپروردگان دشوار
دیدهاند، آسان پذیرفتهاند. بدانچه نادانان از آن رمیدهاند، خو گرفته و
همنشین دنیایند با تنها، و جانهایشان آویزان است در ملأاعلا. اینان خدا
را در زمین او جانشینانند و مردم را به دین او میخوانند، وه که چه آرزومند
دیدار آنانم.»10
با قراردادن این سخن شکوهمند امام علی(ع)در کنار سخن
امام صادق(ع) که در پایان بند قبلی یادآوری شد، در مییابیم که ائمه شیعه،
یکی پس از دیگری تعلیم مبنایی واحدی را بیان داشتهاند. از هر دو سخن فوق، و
همینطور از انبوه سخنان مشابه، به سه مطلب یقین پیدا میکنیم: [1] تشیع
اساساً و به حق، باطن یا معنای باطنی دین اسلام است.[2] این باطن یا معنای
باطنی از آغاز و به صورت تمام و کمال تعلیمی است که ائمه (ع)، به اصحابشان
آموختند و همین تعلیم را اصحاب [به دیگران] منتقل ساختند.[3] در اثر نشر
این تعلیم، قبول آن از سوی برخی و انکارش از سوی برخی دیگر، انسانها قهراً
سه گروه میشوند.
بهترین تفسیر این سه مطلب را که در سخن عظیم
امامعلی(ع) خطاب به کمیل بن زیاد، آمده است در روایاتی از ائمه(ع) که
تکرار همان مضموناند، میتوان یافت. در اینجا فقط به برخی از آنها اشاره
میکنم. مجموع آنها، اهمیت بسزایی دارد. این روایات، با تلقی دعوت تشیع به
عنوان ارشاد به یک تعلیم متعالی، با تلقی تشیع به عنوان «باطن»، شیعیانی را
که قصد رها کردنِ جانب این باطن را دارند و همینطور صوفیانی را که
میخواهند منبع و مستند عرفان حقیقیشان را نادیده بگیرند ـ هریک را متوجه
مسئولیت خاصشان میسازند. فکرت این شاهدان که، حتی در صورت بیخبری کامل
عوامالناس از وجودشان، نسل اندر نسل «حجت» خدا در این عالماند، حاوی فکرت
یک جماعت روحانی [یا معنوی] است که سلسلهاش نه براساس اولویتهای نظام
اجتماعی ظاهری، بلکه منحصراً براساس اوصاف [و احوال] وجود باطنی، برپا شده
است. به همین روی به کمند هیچ گونه مادی شدن و اجتماعی شدن در نمیآید.
«جانشینان خدا در زمین» که امام علی(ع) از آنها سخن گفت، نخست یازده امام،
جانشینان خود آن حضرت، و سپس همه کسانی هستند که سلسله غیبیشان، سلسله
روحانی ناب را بر محور وجود «قطب عالم امکان»، «امام غائب»، تا پایان عصر
ما، تداوم میبخشد. بدون آنها، نوع بشر، چه بداند و چه نداند، قادر به
ادامه حیات نیست و سرانجام معنا و محل نزاع پیکار معنوی تشیع را همین رقم
میزند.
از میان احادیثی که صریحاً بر ماهیت [یا حقیقت] باطنی تشیع،
تأکید میورزند و در عین حال دلیل مطلب را نیز بیان میکنند، باز هم باید
حدیثی را یادآور شوم که قبلاً چندین بار بدان استناد جستم، چرا که این حدیث
[به واقع، در حکم] ترجیعبندی است، که با پارهای تغییرات [جزئی]، مرتب
تکرار میشود. در جوامع حدیثی مختلف نقل شده است و خود ائمه(ع) بر اهمیت
اساسیاش تأکید ورزیدهاند: «أمرنا صعب مستصعب. لایحتمله إلا ملک مقرب أو
نبی مرسل، أو مؤمن امتحن الله قلبه للایمان». شاگردی که این حدیث را از آن
حضرت روایت کرده است، علاوه بر این تصریح میکند که امام افزود:
إن من
الملائکة مقرباً و غیرمقرب، و من الأنبیاء مرسلاً و غیرمرسلٍ، و من
المؤمنین ممتحناً و غیرممتحنٍ. إن أمرکم هذا عرض علی الملائکة فما إحتمله
إلا المرسلون و عرض علی المؤمنین فما إحتمله إلا الممتحنون»، «در میان
فرشتگان هم فرشتگان مقرب هست و هم فرشتگان غیرمقرب. در میان پیامبران هم
پیامبر مرسل هست و هم پیامبر غیرمرسل (مقایسه کنید با زیر، فصل 6). در میان
مؤمنان هم مؤمن آزموده هست و هم مؤمن نیازموده. این امر شما را بر فرشتگان
عرضه داشتند و جز فرشتگان مقرب بدان تن ندادند. بر پیامبران عرضه داشتند و
جز پیامبران مرسل بدان تن ندادند و بر مؤمنان عرضه داشتند و جز مؤمنان
آزموده، بدان تن ندادند.» و پیش از او نیز امام پنجم، محمد باقر(ع)، ضمن
ایراد همین کلام خطاب به یکی از خواص اصحابش ابوحمزه ثمالی، فرمود:
ألاتری
صعوبة أمرنا؟ إنة اللهة تعَالی أَختارَ لَهة مِنَ الَملائِکَة المقربة، و
من النبیین المرسل. و من المؤمنین الممتحن»، «آیا دشواری امر ما را
نمیبینی؟ خداوند متعال برای آن از میان فرشتگان، فرشتگان مقرب را برگزید،
از میان پیامبران، پیامبران مرسل را و از میان مؤمنان، مؤمنان ممتحن
[آزموده شده] را.»
و یکی از مفسران دوران صفویه خاطرنشان میشود که:
«شاید هدف این روایت و آنچه پس از آن خواهد آمد، نفی اقرار کاملی است که با
اشتیاق و اقبال و محبت کامل به عصمت ائمه(ع) همراه نباشد [به عبارت دیگر،
هدف این روایت و روایتهای مشابه بیان این است که قبول کامل این امر بدون
اشتیاق، اقبال و محبت کامل به عصمت ائمه(ع)، امکان پذیر نیست].
امام
ششم، امام صادق(ع)، از سوی دیگر حدیثی خطاب به یکی از خواص اصحاب خویش دارد
که تکرار واژه سرّ، «راز»، در آن طنینانداز است. اگر توجه داشته باشیم که
واژه سرّ در آن واحد هم بر یک راز، یک چیز پنهانی، دلالت دارد و هم بر یکی
از جوانح [یا اندامهای نفسی ـ روحی] لطیف،11 یعنی اندیشه مکتوم، فراآگاهی
یا فوق آگاهی ـ همه این طنین را درک خواهیم کرد. این روایت که در ادامه
(فصل 5) به آن خواهیم پرداخت به همراه احادیث قبلی کلید تأویل باطنی قرآن
کریم، intelligentia spiritualis (فهم روحانی)، است. امام میفرماید:
أمْرُنا
سِرًّ مستورً فی سِرٍّ، و سِرًّ مُسْتَتَرً، و سِرًّ لایُفیدُهُ إلاّسرًّ و
سِرًّ عَلی سِرٍّ، و سِرٌّ مُقَنَّعً بِسِرٍّ، «امر ما رازی پوشیده در راز
و راز پوشیده و رازی است که جز راز افادهاش نمیکند و راز بر روی راز و
راز پوشیده در پردة راز است.»
یا بازهم میفرماید:
أمْرُنا
هُوَالحقّ، و حَقُّ الحَقِّ، و هُوَّ الظاهِرُ، و باطِنُ الظاهرِ، و باطِنُ
الباطن، و هوالسرّ و سِرّالسرّ و سِرّالمُسْتَترْ، و سِرُّمُقَنَعً بسِرً،
«امر ما حق، حقِ حق و ظاهر و باطن ظاهر و باطن باطن است. امر ما راز و
رازِ راز و راز پوشیده و راز پوشیده در پردة راز است».
در اینجا به ویژه ابیاتی چند از قصیدهای (منسوب به) امام چهارم، علی زینالعابدین(ع) (95/714) در خور تأمل است:
إنی لَأکْتُمُ مِنْ عِلْمی جَواهِرَهُ
کَیلا یَری الحقَ ذوجَهلٍ فَیَفْتِنَنا
ورُبَّ جَوهرِ علمٍ لَوأبوحُ به
لَقیل لِی مِمَنْ یِعْبُدُ الوَثَنا
و لأستَحَل رِجالُ مسلمونَ دمی
یَرونَ أقْبَحَ ما یأتونَهُ حَسَنا
«من
گوهرهای دانشم را پنهان میکنم تا نادانان به حقیقت آن پی نبرند و دچار
فتنه شوند. ای بسا گوهر دانش که اگر آن را آشکار کنم، به من بگویند تو از
بت پرستانی و مسلمانان ریختن خونم را مباح بدانند و زشتترین کاری را که
میکنند، نیکو بپندارند».
همینکه یکی از امامان معصوم توانسته چنین
سخنانی را به صراحت بر زبان بیاورد، یا لااقل ذهن و ضمیر شیعی توانسته است
چنین سخنانی را به او نسبت دهد، خود شاهد بیپردهای بر ماهیت باطنی تشیع و
محل نزاع پیکار آن است.
به همین روی همة اینها حکم واجب «تقیه»، همان
«کتمان سر» را که در بالا گفتیم از نفس معنای «امانت» نتیجه میشود، ایجاب
میکند. امام صادق(ع)، حتی میفرماید: «آن» کس که تقیه ندارد (یعنی آن کس
که از سرجهل یا از سر انکار باطن، پای بند به کتمان سرّ نیست) بیدین
است».12 و در کتاب الاعتقادات، عالم بزرگ شیعه، ابنبابویه (متوفی به
381/991)، میخوانیم: «تقیه واجب است و تا ظهور امام قائم(عج) که از طریق
او همه دین عیان شود و از مشرق تا مغرب، همانند زمان آدم(ع) بردین واحد
باشند، ترک تقیه جایز نیست». در عین حال این سخن پاسخی به منکران طریقت
باطن است. اگر همانطور که برخی مدعی شدهاند و هنوز هم مدعی میشوند، تعلیم
ائمه(ع) فقط مربوط به توضیح [و تبیین] شریعت و شعائر [مناسک] باشد، امر به
تقیه هیچ وجهی ندارد. بلکه، همانطور که سیدحیدر آملی خاطر نشان میشود،
کاملاً به عکس، [در آن صورت] تعلیم ائمه مربوط به اموری میبود که باید
اظهار و برفراز منابر در ملأعام اعلام میشدند.13 ولی بدیهی است که منظور
روایاتی که در بالا نقل شد، این نیست.
امام علی(ع) در گفتگوی دومش با
کمیل، آدمیان را سهگروه کرد. روایاتی از امام صادق(ع) نیز مؤید همین
معناست: «نحْنُ العُلماءُ، وَ شیعَتُنا المُتَعَلِّمونَ و سائِرُ النّاس
غثاء»، «ما عالمانیم و شیعیانمان متعَلِّمان [یا فراگیران] و سایر مردم کف
روی سیلاب14. در نتیجه مردم سه گروهند. گروه نخست گروه عالم ربّانی، حکیم
الهی (theosophos) کامل است؛ این عنوان در عین حال که در معنای خاص کلمه به
ائمه اختصاص دارد، ولی توسعه [و تعمیمی] در معنایش ایجاد شده است و در
مورد حکیمان کامل نیز که ائمه(ع) را اسوة خویش ساختهاند، بهکار میرود.
گروه دوم متشکل از «مؤمنانی بادلهای آزموده» است که این تعلیم را دریافت و
[بهدیگران] منتقل میکنند. بالاخره عوام الناس هستند، که بیشتر از آنکه
«لامذهب» باشند [در برابر این تعلیم] منکر و سرسختاند و اینان جمیع کسانی
هستند که از هرگونه فکرت یک علم روحانی بیخبر یا روی گرداناند. امام
صادق(ع) به صراحت میفرماید: گروه چهارمی وجود ندارد.
موضع سید حیدر
آملی، در تلاش بلندنظرانهاش برای جمع میان شیعیان و صوفیان، از راه آگاه
ساختنشان به اینکه چیستند و چه باید باشند، موضعی است که به سادگی تمام
قابل استنتاج است. هر کس باید تصمیم بگیرد که در ذیل کدام گروه باشد.
شیعیان اسمی که تعلیم باطنی ائمه(ع) را منکر میشوند، به این دلیل که نه
فقط از حمل بار آن بلکه از حمل فکرت آن هم ناتوانند و همچنین صوفیانی که
به رغم عمل [و اعتقاد] به طریقت باطن، از منبع و مستند آن بیخبرند، دعوی
تعلق به گروه دوم را نمیتوانند داشت (چه رسد به اینکه بخواهند مدعی تعلق
به گروه نخست باشند). گروه دوم، گروه «مؤمنانی آزموده» است که بار [امامت] و
لوازم اقرارهای سهگانه را بر دوش میگیرند. اینان چه در عیان و چه در
نهان (incognito، به طور ناشناخته) حجتهای خدا بر روی این زمین را حفظ
میکنند و میکوشند تا این عالم همچنان «عالمی باشد که خدا در آن نظر می
کند» ـ در آن نظر میکند و بدان اهتمام میورزد. خاصان این گروه، جمع اندکی
در میان آنهایند که رسالتشان انتقال اسرار ائمه(ع) و زنده نگه داشتن آن
اسرار در دلهای «مؤمنان آزموده» است. در مورد هم اینان است که امام علی(ع)
فرمود: «اینان چندند و کجا جای دارند؟ به خدا سوگند اندک به شمارند و نزد
خدا بزرگمقدار».
این خاصّان، سلسله روحانی ناشناختهای هستند که فکرت آن
در تشیع دوازده امامی، کماکان فکرتی مبنایی است و بیتردید تصوف غیرشیعی
بدون اقتباس این فکرت، قوام نمی گرفت. زیرا ذات، ساختار و تداوم این تصوف
مترتب [و متوقف] بر وجود کسی است که همواره «قطب» عالم عرفان، امام
دوازدهم، امام غائب، است. بدون فکرت این سلسله یا سلسلههای روحانی غیبی یا
ناشناخته نمیتوان مسألهای را که در اینجا مطرح است و آن مسأله به معنا و
محلِّ نزاع پیکار معنوی تشیع مربوط میشود، حل و فصل کرد. در پرتو این
فکرت، صورت مسأله روابط میان تشیع و تصوف، تغییر میکند. بلکه افزون بر
این: در پرتو این فکرت، تشیع دوازده امامی قادر است، در بلوای عالم ما،
پیام روحانیاش را رازدارانه القاء کند ـ و این پیام گواهی بر عالم دیگر،
تذکاری از عالم دیگر است، نه سازش با نوعی تکاملِ به اصطلاح
برگشتناپذیر.15
پینوشت ها:
1ـ ر.ک.: جامعالاسرار، ص
170. // 2ـ این عبارت در متن نیامده است. // 3ـ «عیان شدن انوار عظمت
الهی است، بیآنکه به جهتی مقید یا به کیفیتی موسوم گردد». ر.ک:
مفاتیحالأعجاز، ص 292. // 4ـ همه کثرات که وجود موهوم دارند به محض تجلی
نور حق محو و متلاشی شوند. در این صورت همه ادراکات وهمی و دروغین از میان
برمیخیزند و بسان ابرهای تیره از برابر آسمان قلب کنار میروند و ماه
کامل (بدر) حقیقت در آن نمایان میشود. رسول خدا فرمود: «سَتَرَونَ
رَبَّکُمْ کَما تَرونَ القَمَرَ لیلةَ البَدرِ»، «پروردگارتان را خواهید
دید آنگونه که ماه را در شب مهتابی میبینید». به قول شیخ محمود شبستری:
«حقیقت خود مقام ذات او دان/ شده جامع میان کفر و ایمان». ر.ک.:
جامعالاسرار، صص 173ـ174، بند 332. // 5ـ این کلام دو معنا میتواند
داشت: یک معنایش این است که اگر این سرّ چیره شود، سالک و طالب حقیقت یارای
نهان داشتناش را ندارد مانند آنچه در مورد منصور حلاج و دیگران نقل شده
است، در این حالت او سرمست از این راز و زمام اختیار از کفش بیرون است.
معنای دوم این است که در صورت چیره شدن این راز بر او، دیگر به پردههای
این راز که همان مظاهرند، التفات و عنایتی ندارد. و از آن پردهها و در آن
پردهها جز خود حقیقت را نمیبینند. همانطور که سیدحیدر آملی میگوید معنای
دوم با کلام امام (ع) هماهنگتر است. ر.ک: جامعالاسرار، ص 172، بند 330.
6- Religiond’autorite.
7ـ
«لِأَنَّهُ قد طَلَعَ تباشیرُ شمسِ الحقیقةِ و ظَهَرَ شعاعُها فی الاَفاق.
و لست أنت بعد ذالک محتاجاً إلی السؤال مِنْ لِسانِ العقلِ الذّی هو
کالسِراجِ بالنسبةِ إلی الشمس»، «زیرا روشناییهای خورشید حقیقت سر زد و
پرتوهایش در افقها نمایان شد. و تو زین پس نیاز به پرسش از زبان عقل که
بسان چراغ در قیاس با خورشید است، نداری». جامعالاسرار، ص29. وقتی آدمی به
مقام مشاهده و کشف برسد، دیگر شایسته نیست از طریق مجادله و مباحثه در پی
دستیابی به مقصود باشد. // 8 ـ «الکشفیاتُ و الذوقیاتُ غیر قابلةٍ
للعبارةِ والاشارة والسؤال و الجواب»، همان. // 9ـ عبارت سید حیدر قدر
متفاوت است: «وقتی امام در خصوص افشاء اسرار الهی برای خاصترین محرم و
بزرگترین شاگردش اینگونه رفتار میکند [و این همه سختگیر است]، پس روا
نیست غیرامام این اسرار را بر هر یک از عوام و نادانان فاش سازد». // 10ـ
نهجالبلاغه، ترجمه، دکتر سیدجعفرشهیدی(سازمان انتشارات و آموزش انقلاب
اسلامی، 1386)، «کلمات قصار»، 147، صص 387 به بعد.
11. organes psycho-spirituels subtils.
12-
«التقیةُ دینی و دین اَبائی. فَمَنْ لاتقِیةَ لَهُ لادینَ له». // 13-
«لِأَنَّ علومَ الشریعةُ... واجبةُ الأظهارِ و الاشتهار علی رؤوس
المَنابِرِ و صدور المَحافلِ و بطون المجالِسِ و واجب اَلقیامِ ببعضِ
أرکانِها بالطبولِ و الأعلام والتکبیرِ و الصلوات»، جامع الاسرار، ص42. //
14- «ما ائمه، حکیمانیم که تعلیم میدهیم و شیعیانمان فراگیراناند که
تعلیم ما را فرا میگیرند و سایر مردم کف روی سیلاب». // 15ـ پیام تشیع
دوازده امامی به یک معنا این است که دنیای ما، معنا و قوامش را از آخرت
میگیرد. دنیا منتهای یک سیر نزولی(قوس نزولی) است و باید اهل دنیا را به
این معنا متوجه و متفطن ساخت تا قدم در راه بازگشت به اصل (قوس صعود)
بگذارند. تشیع در طول تاریخ، البته رازدارانه، کوشیده این پیام را به اهل
آن برساند. و بدیهی است که چنین نگاهی کاملاً در تقابل با دیدگاهی است که
دنیا را دستخوش نوعی تکامل پایانناپذیر در یک سیر خطی میداند. در حقیقت
این اشاره کربن تعریضی است به آن گروه از عالمان دین در دنیای مدرن که به
سائقه همرنگ شدن با جماعت میخواهند، جهانبینی دینی را با جهانبینی
تکاملی هماهنگ سازند. برای نقد چنین موضعی ر.ک.: سیدحسین نصر، معرفت و
معنویت، ترجمه انشاءالله رحمتی (دفتر نشر و پژوهش سهروردی، 1388)، فصل 7،
صص 435 به بعد.
جرئیات و نحوه ثبت نام هدفمندی یارانه ها اعلام شد
منبع:خبرگزاری ایرنا
لحظه تحویل سال 1393
لحظه تحویل سال 1393 هجری شمسی به ساعت رسمی جمهوری اسلامی ایران:
ساعت 20 و 27 دقیقه و 7 ثانیه روز پنجشنبه29 اسفند 1392 هجری شمسی مطابق 18 جمادیالاولی 1435 هجری قمری و 20 مارس 2014 میلادی |
نام سال : اسب |
شعر زیبایی از حافظ در باره نوروز
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی
من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش
که تو خود دانی اگر زیرک و عاقل باشی
چنگ در پرده همین میدهدت پند ولی
وعظت آن گاه کند سود که قابل باشی
در چمن هر ورقی دفتر حالی دگر است
حیف باشد که ز کار همه غافل باشی
نقد عمرت ببرد غصه دنیا به گزاف
گر شب و روز در این قصه مشکل باشی
گر چه راهیست پر از بیم ز ما تا بر دوست
رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی
حافظا گر مدد از بخت بلندت باشد
صید آن شاهد مطبوع شمایل باشی
حافظ
اشعار زیبای نوروز
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
که موسم طرب و عیش و ناز و نوش آمد
هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
که غنچه غرق عرق گشت و گل بجوش آمد
به گوش هوش نیوش از من و به عشرت کوش
که این سخن سحر از هاتفم به گوش آمد
زفکر تفرقه باز آن تاشوی مجموع
به حکم آنکه جو شد اهرمن، سروش آمد
ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد
چه گوش کرد که باده زبان خموش آمد
چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس
سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد
زخانقاه به میخانه می رود حافظ
مگر زمستی زهد ریا به هوش امد
حافظ
اشعار زیبای نوروز
خوش آمد گل وز آن خوشتر نباشد
که در دستت بجز ساغر نباشد
زمان خوشدلی دریاب و در یاب
که دایم در صدف گوهر نباشد
غنیمت دان و می خور در گلستان
که گل تا هفته دیگر نباشد
ایا پرلعل کرده جام زرین
ببخشا بر کسی کش زر نباشد
بیا ای شیخ و از خمخانه ما
شرابی خور که در کوثر نباشد
بشوی اوراق اگر همدرس مایی
که علم عشق در دفتر نباشد
ز من بنیوش و دل در شاهدی بند
که حسنش بسته زیور نباشد
شرابی بی خمارم بخش یا رب
که با وی هیچ درد سر نباشد
من از جان بنده سلطان اویسم
اگر چه یادش از چاکر نباشد
به تاج عالم آرایش که خورشید
چنین زیبنده افسر نباشد
کسی گیرد خطا بر نظم حافظ
که هیچش لطف در گوهر نباشد
حافظ
.........
دانلود 7 جلد کتاب علوم تجربی بسیار مفید در باره علوم زمین (برای علاقمندان به مطالعه)
انجمن ترویج علم ایران مدتی است که 7 عنوان کتاب در زمینه علوم تجربی را به شکل دیجیتال منتشر کرده است. هدف انجمن از انتشار رایگان این کتاب ها، دسترسی علاقمندان به علوم تجربی در سراسر کشور به متون علمی و کاربردی است.
این کتاب ها در سه زمینه علوم زمین، علوم زیستی و علوم فیزیکی اند. نویسنده در این کتاب ها به گیاهان و جانوران، زمین و بوم شناسی، فضا، آب و هوا، الکتریسیته و مغناطیس، ماده و انرژی و ماشین های ساده، نور و صوت می پردازد و با پیشنهاد فعالیت هایی ساده تلاش می کند کاربرد علوم تجربی را در امور زندگی روزمره به دانش آموزان دبستانی نشان بدهد. در زیر لینک دانلود این کتاب ها آورده شده است.
علوم زمین: آب و هوا
دانلود (3Mb)
علوم زمین: زمین و بوم شناسی
دانلود (3Mb)
علوم زمین: فضا
دانلود (2.6Mb)
علوم فیزیکی، ماده و انرژی و ماشین های ساده
دانلود (3Mb)
علوم فیزیکی، نور و صوت
دانلود (3Mb)
علوم فیزیکی، الکتریسیته و مغناطیس
دانلود (2.8Mb)
علوم زیستی: گیاهان و جانوران
دانلود (3.4Mb)
راهنمایی: سعی کنید کتاب ها را در حالت دو صفحه ای ببینید. برای این منظور، در آکروبات ریدر، روی View کلیک کنید (یا کلیدAlt-View را فشار دهید) سپس از قسمت "Page Display" وضعیت "Two Page View" را انتخاب کنید.
به نقل از خبرگزاری فارس، در پی دو روز جلسات فشرده، نمایندگان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و جمهوری اسلامی ایران، ضمن بررسی اقدامات اولیه مرتبط با بیانیه تهران(20 آبانماه)، در خصوص چگونگی ادامه همکاریها مذاکره کردند.
در این مذاکرات آقای تروواریورانتا معاون امور پادمان آژانس بینالمللی انرژی اتمی با تقدیر از همکاریهای جمهوری اسلامی ایران و ابراز رضایت از روند موجود، اعلام کرد که مدیرکل آژانس در گزارش آتی خود به شورای حکام این همکاریها را مورد توجه قرار خواهد داد.
موضوعات جدید توافق شده جهت همکاریهای داوطلبانه، علاوه بر بیانیه تهران در راستای تفاهمات صورت گرفته در قالب برنامه اقدام مشترک بین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای 1+5 شامل موارد زیر است:
1- ارایه اطلاعات مورد توافق طرفین ! و دسترسی مدیریت شده مرتبط با معدن ساغند یزد !
2- ارایه اطلاعات مورد توافق طرفین ! و دسترسی مدیریت شده مرتبط با کارخانه تغلیظ اردکان !
3- تحویل پرسشنامه اطلاعات طراحی (DIQ) بروز شده راکتور IR-40 (اراک) !
4- اتخاذ اقدام در جهت به نتیجه رسانیدن رهیافت پادمان برای راکتور IR-40 (اراک).
5- ارایه اطلاعات مورد توافق طرفین ! و تنظیم بازدید فنی از مرکز لیزر لشکرآباد !؟
6- ارایه اطلاعات مواد چشمه[source material]، که هنوز به ترکیب و خلوص لازم برای ساخت سوخت و یا غنی سازی نرسیدهاست، شامل واردات چنین موادی به ایران و استخراج اورانیوم از فسفات توسط ایران.
7- ارایه اطلاعات و توضیحات به آژانس به منظور ارزیابی اظهاریه ایران در مورد نیاز یا کاربرد توسعه EBW (نسل جدید چاشنیهای ایمن)
همچنین متن بیانیه مشترک قرائت شده پس از این مذاکرات به شرح ذیل میباشد:
جمهوری اسلامی ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در چارچوب همکاری که بین طرفین در نوامبر گذشته توافق شد، جلسات فنی سازنده ای را 19 و 20 بهمن ماه 92 برگزار کردند. در طول این جلسات ، دو طرف پیشرفت در اجرای اقدام عملی اولیه که سه ماه پیش توافق شد را مرور کردند. شایان ذکر است ایران گامهای عملی اولیه را که پیش بینی شده بود، اجرا کرده است.
همچنین در این جلسات جمهوری اسلامی ایران و آژانس درخصوص 7 اقدام عملی که توسط ایران تا 25 اردیبهشت ماه 1393 اجرا خواهد شد، توافق کردند.
مدیرکل جزئیات اقدامات توافق شده را به شورای حکام گزارش خواهد کرد.
منبع:خبرگزاری فارس
بسم الله الرحمن الرحیم
چندتا جاسوس در خانه دارید؟
اگر روزی کسی بگوید: که مثلاً این دوربین را درون خانه خود نصب کنید تا ما شما را زیر نظر داشته باشیم و یا این میکروفون را نصب کنید تا صدای شما را ضبط کنیم، چه میکنید؟ بدون شک در برابر این خواسته نامشروع میایستید و با آن مقابله میکنید؛ اما اگر این دوربین و یا میکروفون را بهصورت مخفیانه و در قالب یک هدیه و یا یک کالای باارزش به شما هدیه کنند چه؟ اصلاً اگر در شما نیازی به وجود آورند که خودتان با میل و رغبت تمام آنها را خریداری کرده و به منزل ببرید، چه؟ آیا بازهم در برابر آنها مقاومت میکنید؟
بقیه در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...
کالبدشکافی بازیهای رایانه ای
بسم الله الرحمن الرحیم
اما در این بین، در بخش دیگری از رسانه های غربی، توهین هایی به خداوند یکتا، ساحت مقدس انبیاء الهی، ائمه اطهار و کتب آسمانی در حال انجام است که چندان به چشم نیامده و از دیده ها پنهان مانده اند. توهین هایی که در بازی های رایانه ای غربی به مقدسات صورت می گیرد، نه تنها خشم و انزجار مسلمانان را به همراه نداشته، بلکه متأسفانه خیلی از این بازی ها زینت بخش اوقات فراغت جوانان مسلمان نیز شده اند!! عدم شناخت و اطلاع مسئولین و خانواده ها از محتوای بازی های رایانه ای و کم اهمیت دانستن این مقوله، باعث شده تا هتاکی ها در این رسانه فراگیر، ادامه یابد و روز به روز شاهد ساخت بازی هایی با سوژه توهین به مقدسات باشیم. باید توجه داشت که غرب در حال برنامه ریزی برای از بین بردن قبح مقدسات در میان جوانان مسلمان است تا نسل بعد (جوانانی که در آینده حاکمیت کشورهای اسلامی را در دست خواهند داشت) نسبت به تعصبات دینی که مانعی جدی بر سر راه نفوذ غرب خواهد بود، بی تفاوت باشند و زمینه نفوذ هر چه بیشتر غرب به ممالک اسلامی و غارت منابع آن ها را فراهم نماید.
برای دیدن تصاویر روی ادامه مطلب کلیک نمائید